زشت خوی. بدخو. کج خلق. (از ناظم الاطباء). که خوی و خلق ناپسند داشته باشد. بداخلاق: فرستاد پاسخ که این گفتگوی نزیبد جز از مردم زشتخوی. فردوسی. ببردند پیروز را پیش اوی بدو گفت کای بدتن زشت خوی. فردوسی. پرخدویی زشت خویی خیره روئی خربطی. سوزنی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شمس المعالی با خصائص مناقب و نفاذ بصیرت او در مصابر عواقب زشتخوی و سائس بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 369). یکی را زشت خویی داد دشنام تحمل کرد و گفت ای خوب فرجام. سعدی (گلستان). ببرد از پریچهرۀ زشت خوی زن دیوسیمای خوش طبعگوی. سعدی (بوستان). رجوع به زشت و دیگر ترکیبهای آن شود
زشت خوی. بدخو. کج خلق. (از ناظم الاطباء). که خوی و خلق ناپسند داشته باشد. بداخلاق: فرستاد پاسخ که این گفتگوی نزیبد جز از مردم زشتخوی. فردوسی. ببردند پیروز را پیش اوی بدو گفت کای بدتن زشت خوی. فردوسی. پرخدویی زشت خویی خیره روئی خربطی. سوزنی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شمس المعالی با خصائص مناقب و نفاذ بصیرت او در مصابر عواقب زشتخوی و سائس بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 369). یکی را زشت خویی داد دشنام تحمل کرد و گفت ای خوب فرجام. سعدی (گلستان). ببرد از پریچهرۀ زشت خوی زن دیوسیمای خوش طبعگوی. سعدی (بوستان). رجوع به زشت و دیگر ترکیبهای آن شود
دهی است ازدهستان الند بخش حومه شهرستان خوی واقع در 76 هزارگزی شمال باختری خوی، این ده را راه ارابه رو است، ناحیه ای است کوهستانی، آبادی آن در دره قرار دارد، آب و هوای آن سرد ولی سالم میباشد، سکنۀ آنجا 18 تن که بزبان کردی متکلم و بمذهب سنی متدینند، آب این دهکده از چشمه و رود یکماله است و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است ازدهستان الند بخش حومه شهرستان خوی واقع در 76 هزارگزی شمال باختری خوی، این ده را راه ارابه رو است، ناحیه ای است کوهستانی، آبادی آن در دره قرار دارد، آب و هوای آن سرد ولی سالم میباشد، سکنۀ آنجا 18 تن که بزبان کردی متکلم و بمذهب سنی متدینند، آب این دهکده از چشمه و رود یکماله است و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)